وایت کرده است هنگامی که امام حسن ( علیه السلام ) متولد شد ؛
حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) بهامیر المومنین علی ( علیه السلام ) فرمود : برای او
نامی انتخاب کن . حضرت علی ( علیه السلام ) فرمود من هرگز در نامگذاری او بر پیامبر
سبقت نمی گیرم . پس او را در جامه ای پیچیدند و به خدمت حضرت رسول
( صلی الله علیه و آله وسلم ) آوردند . پیامبر پرسید که او را نامی گذاشته ای آن حضرت فرمود :
که بر شما سبقت نخواهم گرفت .
حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله وسلم ) فرمود که من نیز سبقت بر پروردگار
خود نمی گیرم آن گاه حق تعالی به جبرییل امر کرد که نزد پیامبر برو و بگو که علی
نسبت به تو به منزله هارون است به موسی . پس فرزند او را به نام پسر
هارون نامگذاری کن .
جبرییل بر آن حضرت نازل شد و آن حضرت را مبارک گفت و عرض کرد : خداوند فرموده است
که این مولود را به اسم پسر هارون نامگذاری کن .حضرت فرمود اسم او چه بود ؟
جبرییل گفت که اسم او شبر بود . آن حضرت فرمود : اما لغت من عربی است . جبرییل گفت او
را حسن نام گذار . و به این ترتیب پیامبر او را حسن نامید .
کنیه امام حسن مجتبی ( علیه السلام ) ابو محمد است و القاب آن بزرگوار سید ؛ سبط ؛ امین ؛
حجت ؛ نقی ؛ زکی ؛ مجتبی و زاهد ذکر شده است .
امام مجتبی ( علیه السلام ) از دوران پر عظمت پیامبر جد بزرگوار خود چند سالی را بیش درک
نکرد و هفت ساله بود که پیامبر بدرود حیات گفت و به فاصله کوتاهی مادر گرامی او
فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) نیز دیده از جهان فرو بست و یگانه عامل تسلی امام حسن و
برادرش امام حسین ( علیهم السلام ) ؛ آغوش گرم و پر مهر پدرش علی ( علیه السلام ) بود .
او از دوران جوانی از لحاظ علم و دانش ؛ چهره درخشان و ممتازی به شمار می رفت و
به مشکلات مردم پاسخ می گفت . امام حسن ( علیه السلام ) دارای امتیازات اخلاقی و فضایل
والایی بود . در سخاوت او همین کافی است که در طول عمر مبارک خود ؛ دو بار تمام اموال و
دارایی خویش را در راه خدا انفاق نمود و سه بار دارایی خود را به دو نیم تقسیم کرد و نیمی از
آن از را در راه خدا بذل کرد و نیمی را برای خود نگاه داشت .
امام حسن مجتبی ( علیه السلام ) شجاعت و شهامت را از پدر به ارث برده بود . او در جنگ
جمل از طرف حضرت علی ( علیه السلام ) مامور شد به کوفه برود و مردم را جهت شرکت در
این جهاد مقدس دعوت کند و آن حضرت توانست علیرغم کار شکنی های استاندار کوفه که با
علی ( علیه السلام ) رابطه خوبی نداشت ؛ نه هزار نفر از مردم کوفه را به میدان
جنگ اعزام کند .
او نه تنها در جنگ جمل در صف مقدم جبهه بود ؛ بلکه در نبرد صفین با سخنان پرشور و مهیج
خود مردم عراق را برای سرکوبی سپاه شام دعوت کرد . وقتی او بر قلب سپاه دشمن
حمله کرد ؛ امیر مومنین ( علیه السلام ) از یاران خود خواست تا او و برادرش حسین بن علی را
از ادامه جنگ باز دارند که نسل پیامبر با کشته شدن این دو شخصیت قطع نشود .
پس از شهادت حضرت علی ( علیه السلام ) امام حسن مجتبی ( علیه السلام ) به منبر رفت
و درباره فضایل پدر بزرگوار خود خطابه ای ایراد کرد . در این موقع مردم کوفه
گروه گروه برخاستند و با او به عنوان جانشین پیامبر و رهبر امت بیعت کردند و
بدین ترتیب زمامداری جامعه اسلامی بر حضرتش به صورت واجب عینی در آمد .
وقتی خبر شهادت حضرت علی ( علیه السلام ) به شام رسید ؛ معاویه با سپاهی گران و ارتشی
منظم به سوی کوفه حرکت کرد تا زمام امور مسلمانان را به دست بگیرد و امام حسن
( علیه السلام ) را وادار به تسلیم نماید . اوضاع و شرایط نا مساعد داخلی عراق ؛ دست
به دست هم داد و وضعیتی به وجود آورد که صلح با معاویه به عنوان یک مساله ضروری
بر امام تحمیل گردد به گونه ای که حضرت جز پذیرفتن صلح چاره ای ندید و هر کس به
جای او بود و در شرایط او قرار می گرفت ؛ چاره ای جز قبول صلح نداشت .
عاقبت امام حسن ( علیه السلام ) توسط همسرش جعده و به تحریک و تطمیع معاویه ؛ به
وسیله زهر مسموم گردید و شهید شد.
قبر شریف آنحضرت در قبرستان بقیع است.(اولین قبر از سمت چپ)