منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 10
بازدید ماه : 417
بازدید کل : 114882
تعداد مطالب : 339
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 339
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 36

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 10
:: باردید دیروز : 9
:: بازدید هفته : 10
:: بازدید ماه : 417
:: بازدید سال : 1738
:: بازدید کلی : 114882
نویسنده : خانم نصوحی
پنج شنبه 17 مهر 1393

مصطفی حسینی طباطبایی؛پایه گذار فرقه بابی،سید علی محمد شیرازی، از مدعیان بابیت امام دوازدهم شیعیان كه بعدها مدعی مهدویت و نبوت شد. در ۱۲۳۵ در شیراز به دنیا آمد. در كودكی به مكتب شیخ عابد رفت و در آنجا خواندن و نوشتن و سیاه مشق آموخت.

مصطفی حسینی طباطبایی؛پایه گذار فرقه بابی،سید علی محمد شیرازی، از مدعیان بابیت امام دوازدهم شیعیان كه بعدها مدعی مهدویت و نبوت شد. در ۱۲۳۵ در شیراز به دنیا آمد. در كودكی به مكتب شیخ عابد رفت و در آنجا خواندن و نوشتن و سیاه مشق آموخت. شیخ عابد، ازشاگردان شیخ احمد احسائی و سید كاظم رشتی بود (اشراق خاوری، ص ۶۳ـ ۶۴) و از همان دوران، سید علی محمد را با نام رؤسای شیخیه (احسائی و رشتی) آشنا كرد، به طوری كه چون سید علی محمد در حدود نوزده سالگی به كربلا رفت، در درس سید كاظم رشتی حاضر شد (فاضل مازندرانی، ظهور الحق، ج ۳، ص ۹۷) .

در مدتی كه نزد سید كاظم رشتی شاگردی می كرد، با مسائل عرفانی و تفسیر و تأویل آیات و احادیث و مسائل فقهی به روش شیخیه آشنا شد و از آرای شیخ احسائی آگاهی یافت (همو، اسرار الآثار خصوصی، ج ۱، ص ۱۹۲ـ ۱۹۳) . بعلاوه به هنگام اقامت در كربلا، از درس ملا صادق خراسانی كه او نیز مذهب شیخی داشت، بهره گرفت و چندی نزد وی بعضی از كتب ادبی متداول آن ایام را خواند (همو، اسرار الآثار، ج ۴، ص ۳۷۰) . در ۱۲۵۷ به شیراز بازگشت و به وقت فرصت، مطالعه كتب دینی را فراموش نمی كرد و به گفته خودش (همو، ظهور الحق، ج ۳، ص ۴۷۹) : و لقد طالعت سنابرق جعفر العلوی و شاهدت بواطن آیاتها «همانا كتاب سنابرق، اثر سید جعفر علوی (مشهور به كشفی) را خواندم و باطن آیاتش را مشاهده كردم» . علی محمد گذشته از دلبستگی به اندیشه های شیخی و باطنی، به «ریاضت كشی» نیز مایل بود و به هنگام اقامت در بوشهر در هوای گرم تابستان از سپیده دم تا طلوع آفتاب و از ظهر تا عصر بر بام خانه رو به خورشید اورادی می خواند (اشراق خاوری، ص ۶۷) . پس از درگذشت سید كاظم رشتی، مریدان و شاگردان وی جانشینی برای وی می جستند كه به قول ایشان مصداق «شیعه كامل» یا «ركن رابع» (شیخیه) باشد و در این باره میان چند تن از شاگردان سید كاظم رقابت افتاد و سید علی محمد نیز در این رقابت شركت كرد، بلكه پای از جانشینی سید رشتی فراتر نهاد و خود را «باب» امام دوازدهم شیعیان یا «ذكر» او، یعنی واسطه میان امام و مردم، شمرد. ادعای علی محمد چون شگفت آورتر از دعاوی سایر رقیبان بود، واكنش بزرگتری یافت و نظر گروهی از شیخیان را به سوی وی جلب كرد و هجده تن از شاگردان سید كاظم كه همگی شیخی مذهب بودند (و بعدها سید علی محمد آنها را حروف حی نامید) پیرامونش را گرفتند (آیتی، ج ۱، ص ۴۳) .

علی محمد در آغاز امر، بخشهایی از قرآن كریم را با روشی كه از مكتب شیخیه آموخته بود، تأویل كرد و در آنجا به تصریح نوشت كه امام دوازدهم شیعیان، او را مأمور داشته تا جهانیان را ارشاد كند و خویشتن را «ذكر» نامید، چنانكه در آغاز تفسیرش بر سوره یوسف می نویسد: الله قد قدر أن یخرج ذلك الكتاب فی تفسیر أحسن القصص من عند محمد بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن أبی طالب علی عبده لیكون حجهٔ الله من عند الذكر علی العالمین بلیغا» همانا خدا مقدر كرده كه این كتاب از نزد محمد پسر حسن پسر علی پسر محمد پسر علی پسر موسی پسر جعفر پسر محمد پسر علی پسر حسین پسر علی پسر ابی طالب بر بنده اش برون آید تا از سوی ذكر (سید علی محمد) حجت بالغه خدا بر جهانیان باشد» (أحسن القصص، ص ۱) . پس از مسافرت به همراه محمد علی بارفروش (یكی از مریدان خود) به سوی مكه و بازگشت به بوشهر، دستور داد تا در یكی از مساجد بوشهر عبارت «اشهد ان علیا قبل نبیل باب بقیهٔ الله» را در اذان داخل كنند (نجفی، ص ۱۶۸) كه تصریح دارد علی نبیل (كه به حساب جمل با علی محمد برابر می شود) باب امام زمان علیه السلام است، ولی همینكه مدتی از دعوت وی سپری شد و گروهی به او گرویدند، ادعای خود را تغییر داد و از مهدویت سخن به میان آورد و گفت: «منم آن كسی كه هزار سال می باشد كه منتظر آن می باشید» (حاجی میرزاجانی كاشانی، ص ۱۳۵) و سپس به ادعای نبوت و رسالت برخاست و به گمان خود، احكام اسلام را با آوردن كتاب بیان نسخ كرد و در آغاز آن نوشت: «در هر زمان خداوند جل و عز، كتاب و حجتی از برای خلق مقدر فرموده و می فرماید و در سنه هزار و دویست و هفتاد از بعثت رسول الله، كتاب را بیان، و حجت را ذات حروف سبع (علی محمد كه دارای هفت حرف است) قرار داد» (بیان عربی، ص ۳) .

بدین ترتیب، علی محمد هر چند زمانی، دعاوی خود را به مقامات بالاتری تغییر می داد و سخنان پیشین را برای یارانش تأویل می كرد و آنان را در پی خود می كشید. پس از بازگشت سید علی محمد به بوشهر (در زمانی كه هنوز از ادعای بابیت امام زمان علیه السلام فراتر نرفته بود) به دستور والی فارس در رمضان ۱۲۶۱ دستگیر و به شیراز فرستاده شد. در شیراز او را تنبیه كردند، آنگاه نزد امام جمعه آن شهر، اظهار توبه و ندامت كرد و به قول یكی از موافقان خود بر فراز منبر در حضور مردم گفت: «لعنت خدا بر كسی كه مرا وكیل امام غائب بداند. لعنت خدا بر كسی كه مرا باب امام بداند...» (اشراق خاوری، ص ۱۴۱) . پس از آن، شش ماه در خانه پدری خود، تحت نظر بود و از آنجا به اصفهان و سپس به قلعه ماكو تبعید شد. در دورانی كه در آن قلعه زندانی بود، با مریدانش ملاقات و مكاتبه داشت و از اینكه می شنید آنان در كار تبلیغ دعاوی او می كوشند به شوق می افتاد و سخنانی را به عنوان كلمات الهی به مریدان عرضه می داشت، چنانكه كتاب بیان را در همان قلعه نوشت (یزدانی، ص ۱۳) .

دولت محمد شاه قاجار، برای آنكه پیوند او را با مریدانش قطع كند در صفر ۱۲۶۴ وی را از قلعه ماكو به قلعه چهریق، در نزدیكی ارومیه منتقل كرد. در اواخر سلطنت محمد شاه، به دستور حاجی میرزا آغاسی ـ وزیر محمد شاه ـ سید علی محمد را از قلعه چهریق به تبریز بردند و مجلسی با حضور ناصر الدین میرزا (كه در آن وقت ولیعهد بود) و چند تن از علما ترتیب دادند و سید علی محمد را در آن مجلس حاضر كردند. علی محمد در آنجا آشكارا از مقام مهدویت خود سخن گفت و «بابیت امام زمان» را كه پیش از آن بتصریح ادعا كرده بود به «بابیت علم خداوند» تأویل كرد و چون از او درباره برخی مسائل دینی پرسیدند، از پاسخ فروماند و همینكه از وی سؤال شد: از معجزه و كرامت چه داری؟ گفت: اعجاز من این است كه برای عصای خود آیه نازل می كنم و به خواندن این فقره آغاز نمود: بسم الله الرحمن الرحیم. سبحان الله القدوس السبوح الذی خلق السموات و الارض كما خلق هذه العصا آیهٔ من آیاته!

و اعراب كلمات را به قاعده نحو غلط خواند، زیرا تاء را در «السموات» مفتوح قرائت كرد و چون گفتند: مكسور بخوان! ضاد را در «الأرض» مكسور خواند. امیر اصلان خان كه در مجلس حضور داشت گفت: اگر این قبیل فقرات از جمله آیات شمرده شود، من هم می توانم تلفیق كنم و گفت: الحمد لله الذی خلق العصا كما خلق الصباح و المسا! (فاضل مازندرانی، ظهور الحق، ج ۳، ص ۱۴، تصویر نامه ناصر الدین میرزا به محمد شاه قاجار) .

پس از آشكار شدن عجز سید علی محمد در اثبات ادعای خود، وی را چوب زده تنبیه نمودند و او از دعاوی خویش تبری جست و اظهار پشیمانی كرد و خطاب به ولیعهد، توبه نامه رسمی نوشت . صورت توبه نامه علی محمد را یكی از مریدانش در كتاب خود، چنین آورده است: «فداك روحی، الحمد لله كما هو أهله و مستحقه كه ظهورات فضل و رحمت خود را در هر حال بر كافه عباد خود شامل گردانیده. فحمدا له ثم حمدا كه مثل آن حضرت را ینبوع رأفت و رحمت خود فرموده كه به ظهور عطوفتش عفو از بندگان و ستر بر مجرمان و ترحم به داعیان فرموده. أشهد الله و من عنده كه این بنده ضعیف را قصدی نیست كه خلاف رضای خداوند عالم و اهل ولایت او باشد . اگر چه بنفسه، وجودم ذنب صرف است ولی چون قلبم موقن به توحید خداوند جل ذكره و به نبوت رسول او و ولایت اهل ولایت اوست و لسانم مقر بر كل ما نزل من عند الله است، امید رحمت او را دارم و مطلقا خلاف رضای حق را نخواسته ام و اگر كلماتی كه خلاف رضای او بود از قلم جاری شده، غرضم عصیان نبوده و در هر حال مستغفر و تائبم حضرت او را. و این بنده را مطلق علمی نیست كه منوط به ادعایی باشد و أستغفر الله ربی و أتوب إلیه من أن ینسب إلی أمر. و بعضی مناجات و كلمات كه از لسان جاری شده، دلیل بر هیچ امری نیست و مدعی نیابت خاصه حضرت حجهٔ الله علیه السلام را محض ادعا مبطل است و این بنده را چنین ادعایی نبوده و نه ادعای دیگر. مستدعی از الطاف حضرت شاهنشاهی و آن حضرت چنان است كه این دعاگو را به الطاف و عنایات سلطانی و رأفت و رحمت خود، سرفراز فرمایند و السلام» . (گلپایگانی، ص ۲۰۴ـ ۲۰۵) .

بدینسان سید علی محمد از دعاوی خود بازگشت ولی توبه او، صوری بود چنانكه پیش از توبه اخیر، در شیراز نیز برفراز منبر و در برابر مردم، نیابت و بابیت خود را انكار نمود اما چیزی نگذشت كه ادعاهای بالاتری را به میان آورد و از پیامبری و رسالت خویش سخن گفت. در اواخر سلطنت محمد شاه و پس از مرگ او (۱۲۶۴) از سوی مریدان سید علی محمد، آشوبهایی در كشور پدید آمد كه از جمله، رویداد قلعه شیخ طبرسی در مازندران بود.

منابع:

عبد الحسین آیتی، الكواكب الدریهٔ فی مآثر البهائیهٔ، مصر ۱۳۴۲؛ عبد الحمید اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، () بی‏جا تاریخ مقدمه ۱۳۳۹ ش) ؛ علی محمد باب، احسن القصص، یا، قیوم الأسماء، نسخه خطی؛ همو، بیان عربی، نسخه خطی؛ همو، بیان فارسی، نسخه خطی؛ همو، لوح هیكل الدین، نسخه خطی؛ حاجی میرزاجانی كاشانی، نقطهٔ الكاف، لیدن ۱۳۲۸/۱۹۱۰؛ فاضل مازندرانی، اسرار الآثار، (بی‏جا، بی‏تا)، (حرف ر ـ ق) ؛ همو، اسرار الآثار خصوصی، (بی‏جا، بی‏تا.) همو، كتاب ظهور الحق، (بی‏جا. بی‏تا.) ؛ ابو الفضل گلپایگانی، كشف الغطا، چاپ تركستان؛ محمد باقر نجفی، بهائیان، (بی‏جا) ۱۳۵۷ ش؛ احمد یزدانی، نظر اجمالی در دیانت بهائی، تهران ۱۳۲۹ ش.




:: بازدید از این مطلب : 112
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
به وبلاگ کتابخانه علی اکبر(ع) خوش آمدید. آدرس کتابخانه:مبارکه دیزیچه- محله وینچه مسئول کتابخانه:ایمان نصوحی شماره تماس:52457585
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کتابخانه علی اکبر(ع) وینچه و آدرس avpl.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.